بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

جماران، موزه انقلاب

جمعه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۰۳:۳۲ ب.ظ

زمانی که آخرین سلطان ایران، دو کاخ معروف سعدآباد و نیاوران را در شمال تهران تجدید بنا می کرد، نمی دانست که میان این دو قصر باشکوه، روستایی کوچک با مردمانی فقیر و مذهبی وجود دارد که روزی آلترناتیو مظاهر شکوه و عظمت پهلوی ها خواهد شد. حتی پیش از آنکه رهبر ایرانیان در صدد ترک روستای نوفل لوشاتو باشد، نشریه لوموند " جماران " را در یادداشتی کوتاه، نقطه خطرناک نظام شاهنشاهی خواند.

جماران هنوز بافت قدیمی خود را در دامنه جنوبی البرز حفظ کرده است. آنجا هنوز جایی است برای کسانی که می خواهند نوستالوژی کوچه های باریک دوران کودکی خود را بازاندیشند. خانه ها در سراشیبی کوه ساخته شده و درخت های چنار بلند قامت ، نشان از قدمت این محله معروف دارد.

اما جماران، نوستالوژی دیگری نیز در درون خود دارد. برای آنانکه که دهه 60 را با قلبی سرشار از عشق به مرد بزرگ قرن بیست ، سربالایی جماران را پشت سر می گذاشتند تا به دیدار کوتاه چند لحظه ای با رهبر خود برسند ، هنوز کوچه پس کوچه های جماران سرشار از خاطره و نوستالوژی است. جماران موزه  انقلاب است موزه ایثارگری های انقلابیون، موزه حماسه های دهه شصت.

29 سال پیش، شامگاه 27 خرداد 1359 اهالی مذهبی جماران، دیوارهای کاهگلی محله خاکی خود را چراغانی کردند تا ورود بی سر و صدای خمینی کبیر را خیرمقدم بگویند. برای آنان که تا پیش از این دیدار مرجع در تبعید شان، در سطح یک رویا بود، همسایگی با او شاید شوکه کننده و هیجان آمیز بوده است.

پیرمرد 77 ساله 10شب از ماشین پیاده می شود روستائیان جماران مشتاق دیدار هستند. نزدیکان امام دیدار مردم را برای روز دیگری موکول کرده‌اند آنها معتقدند امام خسته است و شرایط دیدار فراهم نیست. اما روح الله بازمی گردد و بر بلندای حسینیه نیمه کاره جماران می ایستد و با مردم سخن می گوید :" امشب بسیار مسرور هستم که با برادران و خواهران خودم در اینجا مواجهم. من از زحمت اهالى این محل جماران تشکر مى‏کنم که زحمت زیادى کشیدند، در صورتى که من خدمتى به آنها نکردم. " *

بعد از این سخنرانی کوتاه شبانه، حسینیه کوچک و خاکی جماران به تریبون بزرگ انقلاب اسلامی ایران بدل شد، همان تریبونی که 10سال تمام، جهان در بحرانی ترین شرایط جنگ سرد، از رصد سخنرانی های تنها سخنران آن غافل نمی شد. خمینی از همین حسینیه ماندگار، طولانی ترین جنگ قرون اخیر را هدایت کرد و آنجا را محل عشق بازی های شهدا و شاهدانی کرد که "در قهقهه مستان شان عند ربهم یرزقون بودند."

رهبر انقلاب بزرگ قرن، پای بر خانه ای نهاد که تا پیش از این خانه روحانی بلندآوازه جماران، آیت الله سیدحسن جمارانی و محل آمد و شد روحانیان مبارزی چون آیت الله طالقانی، آیت الله خامنه ای، حجت الاسلام کروبی، حجت الاسلام ناطق نوری و حاج سیداحمدخمینی و ... بود. گویا بسیاری از جلسات روحانیون انقلابی در همین خانه برگزار می شده و به گفته حاج اکبر، یکی از اهالی، آیت الله خامنه ای نیز قبل از انقلاب به مدت 6 ماه دور از دیدگان ساواک در همین خانه زندگی می کرده است.

امام سرانجام، بعد از 9 سال زیست عارفانه در این محل کوچک پای بر بستر آرامش ابدی نهاد و جهان را خیره جماران کرد. محله های جماران شیون و مستی عاشقانی را در یاد دارد که هنوز 20 سال بعد از آن عروج عارفانه، سربالایی های باهنر و یاسر را طی می کنند تا به سری عمیق دست یازند و خاطر خمینی خود پاس دارند.

29 سال بعد از آن ورود و 20 سال بعد از آن عروج، پای سخن مردم ساده دل جماران که می نشینی، یاد دوران تازه می شود. از خمینی که می گویند چشمهایشان می درخشد. آنان عشق و شهرت را با انقلاب و خمینی و زیسته اند.

پیرمردها صف کشیده اند در سایه ای کوتاه دور از آقتاب. جلو می روم و از آنها سخن گفتن می خواهم، استنکاف می ورزند و به سوالم پاسخ نمی گویند. اصرار می کنم یکی سربرمی گرداند و می گوید: " آقا تک بود هیچکس به پای آقا نمی رسد" با سخن او دیگران هم به سخن می آیند: "مردم منتظر ورود آقا بودند وقتی آمد همه می خواستند چهره اش را ببینند. امام هم همان شب آمد برای مردم صحبت کرد همه او را دیدند"

فهمیدم که مردم جماران به امام "آقا" می گویند. حبیب الله که منزلش، محل فعلی بیمارستان جماران بوده است، می گوید: " حفاظت آقا تا یک ماه دست مردم جماران بود." او خاطره جالبی تعریف می کند: "یک روز حاج آقامهدی (منظور آیت‌الله امام جمارانی است) آمد و از من ریش تراش خواست. گفت امام ریش تراش می خواهد. ماشین ریش تراش خود را دادم اما بعدها افسوس خوردم که چرا خودم نرفتم سر و صورت  آقا را اصلاح کنم."

اوستااکبر، بنای جماران و معمار خانه‌ای که امام در آن سکونت داشت. می گوید: " من می توانم تا غروب برای شما خاطره بگویم ". می گوید من برای تعمیرات احتمالی خانه تا محل نشستن امام می رفتم. ایشان همیشه به ما سلام می کرد و خسته نباشید می گفت."

حاج تیمور جوان است. به حضورش در مراسم تغسیل امام افتخار می کند. او می گوید: " افتخار بزرگ من این است که امام را موقع ورود به جماران استقبال کردم و موقع ارتحال نیز او را بدرقه کردم. " می گوید: " آنچه ما اینجا دیدیم نمی توان به تصویر کشید شور و اشتیاق مردم برای دیدن امام وصف نمی شود."

حاج شاطر 80 ساله نانوای جماران بوده است؛ از امام که می پرسم به پهنای صورت می خندد و می گوید: " من همه اش می رفتم حسینیه، حرفهای آقا را گوش می کردم. اما فقط یکبار به دستبوسش رفتم. " مکث می کند و می گوید: "خدا رحمتش کند مرد خیلی با ابهتی بود. یه جور عجیبی بود. به چهره اش نگاه می کردیم لذت می بردیم."

حاج آقا میریان یک سال بعد از ورود امام به جماران آمده است. او هنوز در بیت امام خدمت می کند. داستان ورود امام به جماران را از او می پرسم: " امام قبل از انقلاب هر موقع می آمدند تهران می رفتند منزل آقای رسولی محلاتی در امام زاده قاسم. وقتی هم بعد از انقلاب از بیمارستان مرخص شدند به یک ساختمان سه طبقه در دربند رفتند اما آنجا را چون محله مرفه نشین محسوب می‌شد، نپسندیدند. نظرشان این بود که باید مثل مردم عادی در منطقه ای روستایی مانند امام زاده قاسم و در خانه ای مثل خانه آقای رسولی محلاتی زندگی کنند. یک شب حاج احمدآقا می آید منزل آقای امام جمارانی و همین جا را مناسب می بیند و با توافق وی ، این خانه را به امام پیشنهاد می کنند."

به گفته میریان، امام ورود به جماران را مشروط به موافقت و پذیرش خانم می کند: " خانم بروند ببینند اگر قبول کردند من حرفی ندارم." خانم توسط سیداحمدآقا به جماران می آیند و خانه را می پسندند. به این ترتیب امام شبانه وارد جماران می شوند و با استقبال مردم جماران روبرو می شوند.

خانه امام در جماران اکنون توسط سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده و در اختیار موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قرار دارد. این خانه از چهار قسمت تشکیل شده که در یک بخش آن خانم زندگی می کرد، در بخش دوم  امام حضور داشت و در بخشی دیگر دیدارهای مردمی صورت می گرفت. بخش چهارم حسینه معروف جماران است که تاسیس آن به سال 1232 برمی گردد و توسط سید ابراهیم جمارانی بنا نهاده شده است.

پیش از آنکه امام به جماران بیاید مردم جماران حسینه خود را تخریب می کنند تا از نو بسازند ساختمان که به نیمه می رسد امام نیز می رسد و در همان روزهای اولیه ورود امام، ساختمان تکمیل می شود. امام به تجملات و زیباسازی ساختمان رضایت نمی دهد و حسینیه ای در اوج سادگی محل آمد و شد بزرگان ایران و جهان می شود.

امروز جهانگردانی که به تهران می آیند برای بازدید از سه ساختمان معروف رهسپار شمال شهر می شوند سه ساختمانی که متعلق به رهبران سده اخیر ایران است، کاخ سعدآباد، کاخ نیاوران و حسینیه جماران. آنان اوج شکوه و عظمت شاهانه را در دو عمارت اولی می بینند. در مقابل ، در بازدید از ساختمان کوچک و ساده جماران، راهنماها بجای گچ کاری ها و شاهکارهای هنری، سطح رنگی سقف ساختمان را نشان می دهند و می گویند: "روزی ساختمان را از اینجا شروع کردند به رنگ آمیزی و امام فهمید و با عتاب جلویش را گرفت که اگر با پول بیت المال این کار را می کنید نکنید و اگر با پول خودتان می کنید اسراف است."

جماران اکنون قبله سیاستمداران ایران است آنگاه که فضا آشفته می شود و شاگردان خمینی کبیر، سر سوداگری را فراموش می کنند و سر از ناکجاآباد درمی آورند ، پای در جماران می گذارند تا بدانند که پیر آنان چگونه و چسان زیست. تا یادشان باشد که اصول و فروع حکومت و قدرت آنان در کوچه پس کوچه های کوچک و تاریک جماران نگاشته شده و تا تاریخ هست جماران نیز هست و تاریخ جماران را فراموش نخواهد کرد همانطور که خمینی را نمی تواند فراموش کند.

  • اصغر زارع کهنمویی

امام خمینی

انقلاب

جماران

دهه شصت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی