بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی
شاید بتوان با تاسی بر سخن برخی اهل نظر گفت؛ دیگر بی‌کرانه‌اندیشی در علم مفهومی ندارد. مدت‌ها است که هم دانشمندان و هم سیاست‌مداران بر این باور رسیده‌اند که باید علم را نیز سیاست‌گذاری کنند تا از یک‌سو بر "مصائبِ" علم فائق آیند و از سوی دیگر، علم را "نافع"ِ خویش سازند. اما سیاستگذاری علم به چه معنا است؟ سیاست و علم با توجه به ماهیت متضاد درونی خود، چگونه کنار هم قرار می‌گیرند؟ چه کسانی سیاست‌های علمی را تبیین می‌کنند؟ نقش جامعه در این میان چیست؟ چه سنت‌هایی در این باره وجود دارد؟ علم در کشور ما چگونه سیاست‌گذاری می‌شود؟به گفته استاد دانشگاه صنعتی امبرکبیر، کشور ما در سیاستگذاری علمی، در مرز دانش جهانی قرار دارد. حسن قدسی‌پور در گفتگو با گروه راهبرد خبرگزاری دانا، از رشد تئوریک علم سیاست‌گذاری در کشور سخن می‌گوید و  اعتقاد دارد از مرحله تحقیقات به مرحله قانون‌گذاری و حتی اجرا رسیده‌ایم. وی در این گفتگو از اجرایی­ شدن قانون اقتصاد دانش‌بنیان خبر داد و اظهار داشت؛ قانون دانش‌بنیان پس از تصویب، هم‌اکنون در مرحله اجرا است و قرار است دولت سالیانه، هزار میلیارد تومان، به شرکت‌های دانش‌بنیان اختصاص دهد.
***
به عنوان اولین سئوال، اساسا منظور از سیاست‌گذاری علم چیست؟ آیا علم، قابل سیاست‌گذاری است؟
برای پاسخ به این سوال باید بدانیم که سیاست چیست و علم چیست؟ اینها سئوالات اولیه هستند. سیاست‌گذاری در تعاریف بیشتر به معنای چگونگی انجام کار است. یعنی شما وقتی می‌خواهید به هدفی برسید باید روش­هایی را انتخاب کنید وسایل و ابزاری و تکنیک‌هایی را به کار بگیرید؛ چگونگی انجام کار را سیاست‌گذاری می‌گوییم. ما در این مرکز موظف هستیم، علم و فناوری را سیاست‌گذاری کنیم. ما در برنامه داریم که کل علم و فناوری را سیاست‌گذاری کنیم. حالا به سوال شما می‌رسیم؛ آیا علم قابل سیاست‌گذاری است یا خیر؟ باید بگوییم که استعداد و توانایی‌های دانشمندان را نمی‌توان خیلی جهت‌دهی کرد ولی می­توان آن را پرورش داد بنابراین علم قابل سیاستگذاری نیست. آن چیزی که قابل سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی است، فناوری‌ها هستند. بنابراین نیاز انسان و نیاز جامعه بشری، قابل برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری و هدایت هست.
بحث سیاست‌گذاری علم  در دنیا، از کی شروع شده؟ دانشمندان از کجا فهمیدند که باید روی این قضیه فکر کنند؟ ما از کجا شروع کردیم؟
سابقه سیاست‌گذاری علم و فناوری در دنیا، به بیش از 50 سال پیش برمی‌گردد. به عبارت دیگر، این رشته، رشته‌ای بسیار جدید است. اصولا تا پنجاه سال پیش رشته‌ای به اسم سیاست‌گذاری علم و فناوری وجود نداشت و تقریبا بیشتر کارها مربوط به «تحقیقات و توسعه» بوده و عناوینی مانند سیاست‌گذاری فناوری یا سیاست‌گذاری نوآوری یا سیاست‌گذاری علمی‌ برای آن به کار برده می­شد. این رشته­ها با اسم­های مختلف در اواخر 1950 پدیدار شد. البته در سال­های قبل از 1950، نیز افرادی مانند شومپیتر مطالب مهمی در این زمینه بیان کرده­اند.
چه گروهی از محققین، بیشتر به این مساله اهمیت دادند؟
مهم­ترین گروه و در واقع شروع‌کننده این کار، متخصصین علوم اجتماعی هستند که رفتار و عملکرد انسان‌ها را با فناوری‌های جدید از نظر اجتماعی بررسی می‌کنند. بعد از جامعه‌شناس‌ها، علمای اقتصاد تحلیل­های زیادی را در حوزه سیاستگذاری علم بیان کردند چرا که آن­ها به این نتیجه رسیدند که فناوری و نوآوری بیشترین اثر را در اقتصاد جامعه می‌گذارد.
گروهی از محققین این رشته­ها، معتقد بودند که اگر محققی یک مطلبی را کشف کرد، این یافته به آرامی ‌تبدیل به محصول می‌شود و در بازار جا پیدا می‌کند و به صورت اتوماتیک در اقتصاد نمایان می‌شود. اما بعدها گفته شد این کافی نیست و باید سازمان‌هایی برای تبدیل ایده به محصول، بازاریابی و تولید انبوه محصول وجود داشته باشند تا هم در اقتصاد جامعه تأثیر  بگذارند و هم ایده نظام ملی نوآوری فناوری، شکل بگیرد.
آقای دکتر ما از چه زمانی به این مقوله پرداختیم؟
در کشور ما این مساله، ده پانزده سالی است که یک مقداری بلوغ پیدا کرده است و به شدت در حال رشد است. ما با افتخار می‌گوییم علاوه بر اینکه در نانو، سلول­های بنیادی و... در منطقه از جمله اولین‌ها هستیم، در خصوص سیاست‌گذاری علم و فناوری هم واقعا در مرز دانش جهانی قرار داریم. ما الان داریم در این حوزه، محصولات 2012 را تبدیل به کار می‌کنیم و به کشور ارائه می‌کنیم. این مساله، حتی در عمل هم خودش را نشان داده است. عموما مرحله اول چرخه ایده تا بازار، پژوهش است بعد از پژوهش، مرحله تبدیل به محصول، بازاریابی کردن و اقتصادی کردن آن است. ما خوشبختانه در گام اول پژوهش، ارائه ایده­ها، مقاله­ها و ثبت جهانی بسیار پیشرفت خوبی داشتیم و مسوولان باید به فکر اجرایی کردن این ایده ها باشند. قانون شرکت‌های دانش­بنیان که دو سال پیش تصویب شد و الان در حال عملیاتی شدن است نیز ناظر به این امر است.
چرا اینگونه است؟ چرا اینقدر پول برای تحقیقات می‌دهیم اما خروجی نمی‌گیریم؟
مهم­ترین نکته این است که این پول­ها در سطح پژوهش­های خرد هزینه می­شوند. سیاست‌گذاری روی این مسئله کار می­کند و می­گوید ما باید پروژه­های کلان ملی تعریف کنیم. یک دستگاه را مسئول کنیم تا او، وظایف، مسئولیت­ها و پول را بین افراد تقسیم کند. خوشبختانه ما 38 پروژه کلان ملی تصویب کرده‌ایم و این 38 طرح ملی بین دانشگاه­ها تقسیم شده که برنامه­ریزی اجرایی آن در حال انجام است و امیدواریم سال آینده  برای این طرح‌ها ردیف بودجه اختصاصی درنظر گرفته شود.
شما می‌فرمایید در حوزه پژوهش و تولید محتوا موفق عمل کردیم، آقای دکتر داوری اردکانی بحثی دارد و می‌گوید نگارش مقاله های علمی‌و ISI و غیره، ‌نمی‌تواند دلیل پیشرفت علمی باشد، لذا این سنجه غلط است. آیا اینکه بگوییم یک سری تولیدات علمی‌داریم و در منطقه آمار کمی‌مان از همه بیشتر است، بنابراین ما اولیم کافی و درست است؟
من فکر می‌کنم عزیزانی که در زمینه ISI می‌خواهند برخورد نفی‌یی کنند، فقط باید علوم انسانی را جدا کنند. زمانیکه در زمینه علوم انسانی می‌خواهید قضاوت کنید مبانی ما با مبانی غربی­ها متفاوت است. قطعا الگوی غربی نمی‌تواند مدل کار آمد و مفیدی برای ما باشد. اگر مقاله­ای در زمینه علوم انسانی مخصوصا مقالات ارزشی ما در ISI چاپ شود تا حدودی نمی‌تواند ارزشی برای ما داشته باشد. ما در علوم انسانی صادرکننده ارزش­های انقلاب هستیم و برای عالم اسلام کلی حرف داریم. ما باید بر اساس قرآن و سنت جلو برویم اما در زمینه­های تجربی مانند نانوتکنولوژی قطعا باید راهی که دنیا رفته، برویم و گوی سبقت را برباییم.
حال که به علوم انسانی اشاره کردید، می­خواهم بپرسم، آیا اساسا می‌توانیم در علوم انسانی از علم سکولار و علم اسلامی‌صحبت کنیم آیا می‌توانیم بگوییم این متن‌ و این فلسفه، اسلامی‌ و دینی است و آن یکی سکولار است؟
گر چه قوانین فیزیکی برای دانشمند اسلامی‌ و غیراسلامی یکی است ولی شرایط و پیش­فرض­ها و ابزار در کشف و بیان قوانین علمی به خصوص در علوم انسانی و علوم اجتماعی (با توجه به ابعاد گسترده انسان) خیلی اثر می­گذارند. مثلا لاوازیه یک دانشمند شیمی‌بود که قانون اصل بقای جرم را بیان کرد. بعدا انیشتین آمد گفت اصل بقای جرم غلط است و در هر فرآیند تبدیل شیمیایی، یک مقداری از جرم تبدیل به انرژی می‌شود. او اصل بقای انرژی را بیان کرد و معتقد بود که لاوازیه اشتباه کرد. ترازویی که لاوازیه داشت این میزان کم تبدیل جرم به انرژی را نمی‌توانست اندازه گیری کند. هنوز هم چنین ابزاری وجود ندارد و او با فرمول خودش این جرم را اندازه گرفت.
در بحث های قبلی گفتید که در حوزه قانون و تولید محتوا در منطقه اول هستیم ولی در حوزه عمل چالش و مشکل داریم، چرا؟ اینکه توانستیم در تولید محتوا در حوزه سیاست‌گذاری علم با دنیا همراه شویم اما نتوانستیم اینها را عملی کنیم؟
ببینید تولید علم بیشتر جنبه فردی دارد. راحت‌تر می‌شود بستر تولید علم را فراهم کرد. اما برای عرضه محصول به بازار، یک آدم کارآفرین توانا و چابک، نیاز است که بتواند بحث علمی را ‌تبدیل به بحث اقتصادی کند و در نهایت کارآفرینی شود. ما در کشور خود، در این نوع تعاملات، هنوز خیلی قدرتمند نیستیم.
گره کار ما کجاست؟ ما در تولید اتومبیل های ساده هم مشکل داریم؟ ما در سطح محتوا اینقدر ادعا داریم ولی در خروجی مسئله داریم؟
ده، پانزده سال پیش یکی از محققین دانشگاه امیر کبیر آمد گفت؛ اگر  یک پوستی چندتا سلول داشته باشد، من می‌توانم این پوست را کشت بدهم. البته این بحث در زمان فعلی با پیشرفت در دانش سلول های بنیادی یک بحث جاافتاده­ای است. در آن زمان من خیلی پیگیر شدم چون متاسفانه در سوانح سوختگی تلفات زیادی داشتیم. من به این دوست خود خیلی اصرار کردم که شما یک شرکتی یا دفتری تاسیس کنید و این برنامه پژوهشی خود را کنار بیمارستان سوانح و سوختگی، انجام دهید. بارها پیگیری کردیم ولی عملیاتی نشد؟ چرا؟ اول باید شرکتی در آنجا زده می‌شد، باید مشاور حقوقی می‌گرفت و وارد مسائل حقوق و ثبت شرکت ها، سود دهی و... می‌شد. اینقدر ابعاد گسترده شد که کاری از دست محقق برنمی‌آمد. این کار، کار شخص تاجر است. تاجر هم باید حق و حقوق این محقق را بدهد. همه جا هم این کار را می‌کنند. برای مخترع حق و حقوقی در نظر می‌گیرند و کار را می‌دهند دست اشخاصی که در کارهای اقتصادی کار می‌کنند. این گره هنوز در ایران حل نشده است. امیدوارم این قانون دانش‌بنیان بتواند در این زمینه مفید باشد.
قانون دانش بنیان در مجلس نوشته شد؟
این قانون توسط مجلس تصویب شده است. آیین‌نامه اجرایی­کردن آن هم نوشته شده است. در قانون این شرکت­ها، یک صندوق در نظر گرفته شده و قرار شده است که دولت سالیانه هزار میلیارد تومان به این صندوق کمک کند و آنها هم طبق آیین‌نامه هایی که دارند به فناوران و نوآوران کمک کنند تا هسته‌های اولیه شکل بگیرد.
اگر یک دانشمند یا تاجری این مصاحبه را بخواند، شاید دوست داشته باشد این قانون را مطالعه کند، برای تاسیس این شرکت، به کجا باید رجوع کند؟
آقای دکتر رازقی، رییس هیات عامل این صندوق است. قطعا ایشان در آیین­نامه­های مربوطه نحوه مراجعه افراد را توضیح داده یا می‌دهند. این صندوق، شاکله هیئت امنایی دارد.
شکاف دیگری که در این حوزه داریم، این است که ما از یک سو یک عده علما و پژوهشگرانی برجسته داریم که در این حوزه‌ها کار می‌کنند، ولی در سوی دیگر جامعه دانشگاهی داریم که به شدت مدرک‌گرا شده است، به لحاظ کیفی ضعیف و به لحاظ کمی‌ گسترده. در رتبه بندی دانشگاه­ها رتبه پایینی داریم بر خلاف مقالات آی اس آی. چرا این شکاف وجود دارد برای رفع آن باید چه کاری انجام داد؟
من فکر می‌کنم باید مثبت نگریست و نیمه پر لیوان را دید. خوشبختانه وزارت علوم ضوابط و مقرارت را نوشته که از این رفتارهای غیرعلمی جلوگیری شود. هر محقق و پژوهشگری به دنبال این است که خودش کشف و ایده پردازی کند و اساسا شیرینی علم این است که خود شما پدیده ای را کشف کنید. الان در کشور، افراد مدرک‌دار زیاد هستند، بنابراین ارزش مدرک در جامعه در حال نزول است. واقعا نیروهای پراستعداد که بتوانند مقالات علمی‌ در کشور ارائه کنند زیاد داریم. با اینکه ما تنها هفتاد میلیون نفر از جمعیت دنیا را در اختیار داریم، تولیدات عملی ما نزدیک دو درصد تولیدات علمی ‌دنیا است. این مشکلی که گفتید مشکل بسیار کوچکی است و به نظر من، این استناد خوبی نیست.
آقای دکتر، سوال آخرم درباره الگوی اسلامی‌ایرانی پیشرفت است. آیا این مقوله، یک شعار است یا واقعا به آن رسیده‌ایم؟ آیا می‌توان ادعا کرد در کنار مدل‌های توسعه علمی ‌یک مدل هم به عنوان مدل اسلامی‌ایرانی پیشرفت وجود دارد؟
این موضوع مثل هر مسئله تحقیقاتی دیگر، یک ایده‌ است که صاحب‌نظران مطرح می‌کنند. این ایده­ها باعث گسترش علم و تحقیقات می‌شود. نظریه اسلامی‌ایرانی پیشرفت مثل همه نظریه‌ها مراحل پیشرفت خود را دارد. پیشرفت در همه حوزه‌ها معنی می‌دهد و این می‌شود توسعه که بر اساس مبانی اسلامی ‌است. آیا وقتی می‌گوییم درآمد ناخالص جامعه افزایش پیدا کرد آیا جامعه پیشرفت کرده است؟ الان این جزو شاخص های پیشرفت است. عدالت را در کجا می‌بینیم، شاخص های ترکیبی چیست؟ این ها مبانی نظری می‌خواهد برداشت من از الگوی اسلامی‌ایرانی پیشرفت، این است که ما بیاییم مبانی اسلام در پیشرفت را به خوبی به صورت فرمول در اختیار سیاست‌گذاران قرار دهیم که این مطلب زمان­بر است و به زودی قابل حصول نیست.
هنوز به این مرحله نرسیدیم؟
هنوز اول کار هستیم. سیاستگذاری فناوری پنجاه سال است که یک رشته است اما آن را رشته جدید تلقی می‌کنیم. فقه و اصول هزار و دویست سال طول کشید که به وجود آمد و اولین شروع کننده آن شاگردان امام صادق(ع) بودند. استدلال این­ها بعدها مبنای رشته فقه و اصول شد. درباره مفهوم پیشرفت و توسعه، کلی نظر داریم و اصولی را جایگزین کرده‌ایم اما خیلی نیاز به بحث و تبادل نظر و تحلیل و نقد داریم تا این بحث رشد کرده و عملیاتی شود.
  • اصغر زارع کهنمویی

سیاستگذاری علم

قدسی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی