تدریس زبان مادری «حق» یا «توطئه»؟
اصغر زارع کهنمویی - شرق: اظهارات برخی اعضای فرهیخته و ارزشمند فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره حق تدریس زبان مادری، از یکسو بسیار شگفت و حیرتانگیز و از سوی دیگر بس تاسفبار و حزنآلود است. این تاسف و حیرت، درباره دانشپژوهانِ بزرگواری چون فتحالله مجتبایی، بهاءالدین خرمشاهی و محمدعلی موحد، دوچندان میشود چه، آنان صحابه فرهنگاند و نه همچون دیگر مخالفان زبان مادری، سوداگر سیاست. آنان ارزش «واژه» را میشناسند و با توجه به آشناییشان با حداقل یک زبان غیرفارسی میدانند که هر زبانی، ارزش ذاتی خود را دارد و جهانی از فرهنگ متفاوت و تجربه زیسته «دگر» را با خود حمل میکند.
- «آموزش زبان مادری» حق است. دیگر چه کسی میتواند این حق نخستین و پایهای را انکار کند؟ حقی که در در بسیاری از اسناد و معاهدات حقوق بشری مانند منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، نیز اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است. آیا میتوان حق را تمامقد فدای مصلحت کرد؟ تنها یک قرائت دگم و مجرد از مصلحت میتواند این حق کلان را بهکلی نادیده بگیرد. آیا میتوان به مصلحت کشور اندیشه کرد اما حق شهروندان را نادیده انگاشت؟ زبان مادری حتی اگر مطالبه بهحق قومیتهای مختلف کشورمان هم نبود، لازم بود خود دولت برای چنین امری پیشقدم شده و مردمان غیرفارسیزبان سرزمینمان را به زبان مادری خود آشنا و مسلط کند چه، این انسانها حتی اگر ناآگاه به حق خود نباشند، از حق خود نباید محروم شوند. بماند که اینک چندین دهه از مطالبه تمامعیار آموزش به زبان مادری در میان ایرانیان غیرفارسیزبان میگذرد و مدام با انکار اصحاب فرهنگ و سیاستهای قاهرانه اصحاب قدرت مواجه شده است.
- «آموزش زبان مادری» توطئه نیست. بسیار زمان برد که بخشی سیاستمداران پایتخت به هشدار نخبگان و کنشهای گروههای قومی گوش سپارند و بدانند که آموزش زبان مادری، نه یک توطئه که یک مطالبه مدنی است و توجه به آن میتواند به مثیاق ملی و التیام زحمهای بسیار بیانجامد. رویکرد تاحدی مثبت کاندیدای تدبیر و امید به این مطالبه اقوام و دیگر مطالبات آنان، چنان موثر بود که رای خیرهکننده گروههای قومی را به جیب روحانی ریخت. توهم توطئه، یک «سنت زشت» و یک «ابزار سرکوب» است. جایی که دیگر هیچ ابزاری برای مقابله با حق وجود ندارد، قید خطرناکبودن و توطئهخواندن بسیار راهگشا است. بسیار حیرتانگیز است اکنون که بخشی از حاکمیت به این نتیجه رسیده که کمی و فقط کمی به مطالبات بهحق و بهتاخیرافتاده قومیتها گوش فرادهد، بخشی از صحابی فرهنگ که هنوز دل در گرو آسیمیلاسیون رضاخانی دارند، به مقابله به حقیقت برمیخیزند. آنها سوالی را باید پاسخ بگویند، آیا با حقوق بشر، قانون اساسی و شرع مقدس موافقاند یا نه؟ آیا میدانند مخالفت با آموزش زبان مادری، یک کنش ضدحقوق بشری، یک رفتار غیردینی و مهمتر از همه مخالفت آشکار با نص صریح قانون اساسی است؟
- «آموزش زبان مادری» نه خطرناک که موجب تقویت امنیت ملی است. بخشی از مخالفان آموزش زبان مادری، بهظاهر دغدغه مرزها و امنیت ملی دارند. اگر طرح این دغدغه را صرفا به عنوان یک دغدغه و نه یک سنگاندازی و ابزار قدرتمند مخالفت با حق، قلمداد کنیم، باید به سخن بسیاری از کارشناسان برجسته جامعهشناسی و علوم سیاسی اشاره کنیم که صراحتا آموزش زبان مادری را موجب قوام امنیت ملی و اعتلای وحدت ملی میدانند. افرادی چون علی یونسی، علی ربیعی، مجتبی مقصودی، حمیدرضا جلاییپور، عبدالله رمضانزاده، هاشم هدایتی، کاظم معمتدنژاد، کاووس سیدامامی، ابراهیم حاجیانی، احمد رضایی، ستار عزیزی، مصطفی ملکیان و دهها کنشگر و اندیشمند دیگر در گفتگوهای متعدد صراحتا بر این باور هستند که آموزش زبان مادری نه موجب تضعیف که موجب تقویت امنیت ملی خواهد شد. فراتر از این بخشی از این کنشگران معقتد هستند تحقق این حق گروههای قومی و دیگر حقوق آنان، برای ثبات کشور و حفظ مرزها و حفظ امنیت ملی، یک ضرورت اساسی است. تجربه بلغارستان و ترکیه نشان داده، انکار و سرکوب این حقوق میتواند به بحرانی تمامعیار بیانجامد.
- «زبان مادری» هرگز در برابر «زبان فارسی» نیست. آموزش زبان قومی به مثابه حذف آموزش زبان فارسی است. هیچیک از نخبگان قومی و کسانی که این حق را مطالبه میکنند، بر این باور نیستند که زبان فارسی را از گردونه آموزش خارج کنند. اساسا آموزش زبانهای قومی، مقولهای جدا و سوا از آموزش زبان فارسی است. همانطور که آموزش زبان انگلیسی یا عربی مقولهای متفاوت از آموزش زبان فارسی است. کسانی که بلافاصله آموزش زبان مادری ایرانیان غیرفارس را در برابر زبان فارسی میگذارند، بازی خطرناکی با زبان فارسی میکنند. آنان بیاینکه خود بدانند، گروههای قومی را در برابر زبان فارسی میگذارند. آموزش زبان اقوام یک حق برجسته است هرچیزی برابر این حق نخسیتن قرار گیرد، دشمن است. اینکه چرا دوستان فارسیدوست از زبان فارسی بد دفاع میکنند، جای حیرت دارد. سالیانه میلیونها تومان خرج تبلیغ و ترویج زبان فارسی میشود کسی هم نه از میان اقوام و نه از میان هیج یک از سیاستمداران، مخالفتی با این مساله ندارد. حالا که قرار است در کنار این زبان، زبان مادری ایرانیان غیرفارسی زبان، ترویج و آموزش داده شود، دادِ صاحبان رسمی زبان فارسی درمیآید. این اعتراض کاملا بیجا است چون آنان اساسا چنین وظیفه ای ندارند. آنان مسوول زبان فارسی هستند نه مسوول زبانهای دیگر. گو اینکه همینان هرگز در امر آموزش زبان عربی نه دخالت و نه ورود پیدا میکنند. شایسته است بهجای اظهارات نسنجیده، غیرکارشناسی و ضدحقوقی، به وظیفه خود بپردازند و این امر را به صاحبانش یعنی متخصصان زبانهای غیرفارسی و مسوولان ذیربط بگذارند. اگر جایی زبان فارسی به خطر افتاد، اگر جایی زبان فارسی از فهرست دروس مدارس، حذف شد، آنها میتوانند بدون نفی زبانهای دیگر، اظهار نظر کنند اما هرگز قرار نیست زبان فارسی حذف شود قرار است زبان مادری غیرفارسها در کنار زبان فارسی تدریس شود. توصیه اکید به این دوستان اینکه، لطفا مردم را با خود و زبان رسمی کشور، دشمن نکنید. براساس فرمایشات مقام معظم رهبری، پاسداری زبان و ادب فارسی بسیار مهم و ارزشمند است اما قطعا پاسداری از این زبان، به معنای تضییع دیگر زبانها و انکار حقوق زبانی گروههای قومی مختلف نیست چه، چنین رویکردی برای حفظ زبان فارسی چون نژادپرستانه و غیرانسانی است، قطعا به ضرر زبان فارسی و نه تقویت آن میانجامد. نمیتوان و نباید برای حفظ یک زبان، به نابودی و حذف دیگر زبانها در امر آموزش و پژوهش شد.
در پایان، سخن حکیمانه مرحوم دکتر کاظم معتمدنژاد را یادآوری میکنم که دو سال پیش در گفتگویی با شرق گفت؛ «باید درباره زبان مادری گروههای قومی به تاریخ پاسخ داد.» اینک که صدای تمنای گروههای قومی را پاستورنشینان شنیدهاند، شایسته است روشنفکران و اصحاب فرهنگ و آکادمی نیز، به صدای مظلومیت قومیتها گوش فرادهند و نه بهخاطر حقیقت، نه بهخاطر انسان، نه بهخاطر خدا که حداقل بهخاطر ایران و بهخاطر وجدان خودشان هم که شده این بار بعد از سالیان سال، یک بار برای همیشه برای تحقق این مطالبهی بهحق تلاش کنند تا این بار پاسخی درخور به تاریخ بگوییم.
منتشرشده در: روزنامه شرق، شماره 1940، چهارشنبه 9 بهمن 92، صفحه نخست.