بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موانع تحزب» ثبت شده است

مرتضی پاشایی چهره این هفته نبود؛ چهره هفته دختران و پسران گریانی بودند که جمعه ‌شب گذشته در اوج بهت و حیرت کنشگران اجتماعی، به خیابان آمدند تا برای اویی که «دیگر نیست» اشک بریزند. آن شب نقطه آغاز یک نگرش جدید بود. همخوانی دسته‌جمعی ترانه‌ای سوزناک که مال زمان دلتنگی است، نشان داد که این نسل چقدر دلتنگ است و چقدر غمناک رفتن. آنها آن ترانه سخت و تلخ پاشایی را حفظ بودند و بدون کمترین هماهنگی قبلی، دست‌ها را به آسمان ساییدند و رنج تمام‌شدن را سرودند.

آنان چنان برای او اشک ریختند که انگار سالیان بسیار، او محرم یواشکی‌ترین احساسات و لحظه‌های یواشکی آنها بوده است. آن شب، رخ‌نمایی نسل جدید انسان ایرانی بود، نسلی به ‌غایت عاطفی، مهربان، ساده و دلتنگ. خیابان‌های شیک ایران این‌بار مارش رفتن می‌زد سرودی با حنجره تازه کسانی که شاید بیش از هر چیزی با دلتنگی آشنا هستند.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی: تحزب، پاشنه‌آشیل سیاست ایرانی است. گرته‌برداری کاریکاتوری از دانش و منش غربی سیاست‌ورزی، ما را گرفتار گرداب مصائب کرده است. جمعه همین هفته، در برنامه مناظره شبکه یک، سخن ارزشمندی بر زبان مدعوین سیما چرخید: «ما نظام پارلمانی را پذیرفته‌ایم اما تحزب را باور نکرده‌ایم. نظام پارلمانی بدون تحزب، نامفهوم است» این برداشت آزاد از تجربه سیاسی و آمیزش ناشیانه آن با روح شرقی سیاست،  بزرگترین آسیب سیاست‌ورزی است. سخن درستِ «ما در ایران تحزب به معنای واقعی نداریم»، رمز آشکار مساله تحزب است. اما باید پرسید چرا چنین است؟ گفتگوی حاضر تلاشی برای بازخوانی این پرسش قدیمی است: «ما چرا با حزب مساله داریم؟» دکتر محمدرضا تاجیک استاد علوم دانشگاه شهیدبهشتی، در این گفتگو ضمن بازتعریف تحزب و نسبت آن با جامعه مدنی، به تبیین نقش قدرت در نامانایی و ناپویایی حزب در ایران می‌پردازد. وی آنگاه دلیل عدم اعتماد مردم به احزاب را نه صغیربودن مردم که صغارت احزاب می‌خواند و در نهایت برای حل مساله تحزب می‌گوید: «باید هرم مصائب تحزب در ایران سروته شود. باید هرم تحزب در ایران را روی قاعده‌اش بنشانیم. بزرگ‌ترین اقدامی که دولت اعتدال می‌تواند در فرایند این «به‌قاعده نشاندن» انجام دهد، تلاش برای تئوریزه کردن «اعتدال‌گرایی» و رسوب آنان در تمامی ساحت‌های جامعه، به‌ویژه ساحتِ سیاسی است.»

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی- اعتماد: «ما تحزب به معنای واقعی در کشور نداریم» این جمله را رییس‌جمهور نساخته است او تنها، یکی از پربسامد‌ترین گزاره‌های تاریخ سیاسی ما را تکرار کرده است.  کافی است، ترکیب موصوفی «حزب واقعی» را در گوگل جستجو کنیم تا متوجه شویم این سخن پرتکرار، چه دردِ آشنایی برای سیاست‌ورزانِ این مرز و بوم است. بله گویا همه از نبود حزب واقعی خبر دارند اما همه‌ی این همه، حتی یک بار حزب واقعی را تعریف نکرده‌اند. واقعا، حزب واقعی چیست؟ این یادداشت در سودای پاسخ به این سوال‌ِ کم‌پاسخ نیست. نگارش چنین پاسخی، برگه‌های بسیار می‌طلبد. اما ضروری است درباره ضرورت و چندوچون این پاسخ، سخنی رود. چرا باید «حزب واقعی» تعریف شود؟ تکلیف حزب واقعی با مقوله‌هایی چون قومیت، اقلیت، حقوق، آزادی، قانون، توسعه و امنیت چیست؟

  • اصغر زارع کهنمویی