وقتی کردها «سیروان خسروی» را «خودفروخته» نامیدند / فیسنوشت
سیروان خسروی را نمیشناختم و حالا هم نمیشناسم. اما وقتی خبرگزاری معتبری مانند ایسنا، استاتوس فیسبوکی او را در صفحه اول منتشر میکند، باید حساس شوی و بخوانیش. او که اکنون میدانم خواننده سبک پاپ این روزهای پایتخت است، با زبان تندی از تحریمِ کنسرتش توسط کردها، گلایه کرده و پیامهای تحریم را اینقدر گسترده دیده که مجبور به لغو کنسرت شده است.
او در استاتوس خود، از اقلیتی سخن گفته که او را کردِ وطنفروش خوانده اند و کنسرتش را تحریم کرده اند: "من و تیم برگزارکننده، این موضوع را جوسازی اقلیت شهر به حساب آوردیم، به همین دلیل من دو روز قبل از اجرا وارد شهر سنندج شدم و برای اجرای کنسرت نیز کاملا مصمم بودم." در جای دیگر همین نوشته، از فراوانی پیامک های تحریم سخن گفته: "افزایش تعداد پیامها بهحدی بود که با توجه به فضای موجود به هیچوجه حاضر نبوده و نیستم که شأن و امنیت عدهای که مخاطب هنر هستند، در شب اجرای کنسرت به خطر بیفتد. به همین دلیل برای حفظ شأن و شخصیت این مخاطبان٬ تصمیم به لغو این کنسرت گرفتم"
اما ماجرا از زبان ایسنا این است: "سیروان خسروی، خوانندهی پاپ، متولد تهران و اصالتا کُرد است؛ چندی پیش تعدادی از هموطنان کُرد، با ایجاد کمپینی این هنرمند را یک «کُرد خودفروخته» نامیدند. کمپینی که موجب شد کنسرت این هنرمند در سنندج نیز لغو شود."
***
اینجا و حالا جای یک طرح مساله اساسی و بنیادی خالی است: آن گروه اقلیت که اینقدر توانایی دارد که تنها با اتکا به اس ام اس و پیام های غیررسمی، کنسرت رسمی یک خواننده معروف را لغو کند، حتما باید قابل تامل باشد. حتما باید سخن و استدلال آنها حتی اگر درست نباشد، بررسی و تحلیل شود.
چه اتفاقی رخ داده که عده ای از هموطنان، یک خواننده وطنی را خودفروخته خوانده و او را بخاطر همین مساله تحریم می کنند. سیروان خسروی می گوید او تنها به این دلیل خودفروخته نامیده شده که تهران را شهر خود خوانده است... احتمالا این روایت سیروان خسروی است و می تواند حداقلی باشد.
اما نکته مهم اینجا است که عده ای در شهرستان های غیرفارس، از رفتار و مواجه کردتباران و ترک تباران و بلوچ تباران و متعلقین به قومیتها آنقدر ناراحت هستند که آنها را خودفروخته می نامند. باید این ناراحتی را به مثابه رمز شب چالش های قومی، تبیین کرد.
بدون اینکه اعلام شادمانی و رضایت از این مساله بکنم، باید بگویم؛ تحریم کنندگان کنسرت سیروان خسروی، پیروز کارزار شده اند. این تحریم، می تواند هشداری برای همه کسانی باشد که با یک یا چند نسل، متعلق به یک قومیت خاص هستند که باید حواسشان را در کنش های اجتماعی خود جمع کنند. حقیقت این است که آنان در منطقه پدری خود، به گونه دیگری نگریسته می شوند که می تواند از آنان چهره ای محبوب و تاریخی بسازد و می تواند آنها را چنان به زمین بزند که حتی جرات عرض اندام مثلا اجرای یک کنسرت ساده را نداشته باشند.
خوب یا بد، روح قومی در میان قومیت ها عمیق و جدی بیدار شده... باید جدیاش گرفت و به آن بها داد... و این راهی برای قوام و دوام وحدت و افزایش توان ملی است.