بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

اصغر زارع کهنمویی؛ صبح آزادی: تنها در سومالی، 11 میلیون انسان به‌دلیل گرسنگی در آستانه مرگی دل‌آزار هستند. این فاجعه بزرگ انسانی اگر چه دلایل اقتصادی، زیست‌محیطی و سیاسی متعددی دارد اما آنچه در میان مجموعه دلایل، به‌عمد نادیده گرفته می‌شود، نسبت اخلاق و فقر است. بررسی جایگاه بداخلاقی‌ها در گسترش فقر، دلیل اصلی کنکاش در اندیشه‌های پیتر سینگر فیلسوف اخلاق دانشگاه پرینستون آمریکا است که نظریه‌اش در خصوص اخلاق و فقر شهرت جهانی دارد. در این میان، گفتگوی اختصاصی با خود پیتر سینگر مایه مباهات بسیار است. سینگر در این گفتگو، تداوم فقر را محصول بی‌اعتنایی قدرتمندان عنوان می‌کند و همگان را به تلاش برای از بین بردن فقر حتی در مقیاسی کوچک‌تر فرامی‌خواند


فاجعه‌ی انسانی‌ِ سومالی، بی‌شک می‌تواند برای شما به عنوان یک فیلسوف اخلاق، که پیش از این به مقوله‌ی فقر جهانی توجه داشته‌اید، چالشی حسی و نظری ایجاد نماید. از منظر شما آیا آرمانِ جهانی بدون کودکان گرسنه تحقق یافتنی است؟ در رویکرد نظری شما آرمان‌گرایی چه جایگاهی دارد؟

به نظر من، دستیابی به جهانی بدون فقر گسترده، امکان پذیر است. در حال حاضر، بیش از میلیارد ها انسان در فقر و تنگدستی شدید زندگی می کنند که البته امری اجتناب ناپذیر است. ما می توانستیم این تعداد را کاهش دهیم، شاید به 10% تعدادی که الان هستند و شاید حتی به مقداری کمتر از آن. هنوز شرایطی وجود دارد که ضمانت این مساله را دشوار می‌کند که هیچ بچه‌ای در مناطق دور افتاده، به سمت گرسنگی، جنگ‌های غیر نظامی(داخلی)، بلاهای طبیعی و مانند اینها نرود. اما ثروت بسیار زیادی در جهان وجود دارد و نیز، دانش گسترده‌ای درباره چگونگی کاهش فقر گسترده وجود دارد. بنابراین اگر ما بخواهیم فقر را به طور کامل ریشه‌کن کنیم، به انجام آن قادر هستیم.

 

گاهی اوقات در روزنامه‌ها درباره‌ی سواستفاده از کمک‌های مردمی جمع‌آوری شده برای نجات گرسنگان و مصیبت‌زدگان مطالبی منتشر می‌شود. شما چنین خبرهایی را دلیلی بر ناکارآمدیِ ایده‌ی خود برای مبارزه با فقر نمی‌دانید؟

در همه اقدامات مهمی که انسان بزرگی انجام می‌دهد، احتمال خطا وجود دارد، اما اگر شما به خبرهای روایی  و رسانه ای مراجعه کنید، تلاشی از سوی سازمان‌های غیر دولتی بزرگ  که علیه فقر جهانی کار بکنند مشاهده نمی‌کنید. آن ها به دولت‌ها رشوه نمی دهند که آن‌ها را منحرف کنند. انها در سطحی با سازمان های منشأ کار می کنند و پروژه هایی را برای حصول اطمینان از رسیدن به اهدافشان، محافظت می‌کنند. اگر چه گهگاهی شکست می خورند- همچنان که  می توانند موفق شوند، ولی آن ها سعی می کنند تجربیاتی را از آن به دست آورند تا دوباره شکست نخورند.

 

شمادر برخی مطالب خود این  ایده را مطرح کرده‌اید که برای حل مشکل فقر جهانی باید بخشی از دارایی هایخودمان را به نیازمندان بدهیم، آیا ایده‌ی شما برای حل مشکل فقرجهانی بیشتر تنها یک تجویز بی‌پشتوانه‌ی اخلاقی نیست؟ افرادی که شما آنها را به تعهد در برابر مسائل و مشکلات بشری دعوت می‌کند در قبال این تعهد از چه فایده‌ای بهره‌مند می‌شوند؟

آن‌ها از این که زندگی کودکان را نجات داده‌اند و یا به مردم برای داشتن زندگی خوب، کمک کرده‌اند، منافعی را به دست می‌آورند. آیا آن منفعت به بزرگی منفعتی که شخصی از خرید جدید‌ترین سبک‌ها و مدها و یا مجهزکردن خانه بدست می اورد، نیست؟ شواهد زیادی بر این مساله وجود دارد که کسانی که به مؤسسات خیریه  انگیزه می دهند از کسانی که این کار را انجام نمی‌دهند، شادتر هستند. اما من فکر نمی کنم که ما باید در هر موردی، برای به‌دست آوردن سود به دیگران کمک کنیم. ما باید به دلیل همدلی با وضعیت آن‌ها، به آن‌ها کمک کنیم و این درست‌ترین چیز برای انجام دادن است. 

 

شما در نوشته های خودتان، اخلاق را در کنار عدالت و در برابر فقرجهانی قرار می دهید، آیا ریشه فقر جهانی در بی‌اخلاقی است؟

 نه، من فکر نمی‌کنم که اخلاق، شالوده و اساس فقر جهانی باشد. فقر همیشه وجود داشته است. حقیقتا، این که فقر، اینقدر در جهان امروز شایع است، پدیده‌ای تازه است. با این وجود، این بی‌اخلاقی قدرتمندان است که به فقر جهانی اجازه تداوم می‌دهد چون آن‌ها به اندازه کافی برای پیشگیری از آن تلاش نمی‌کنند.

 

بی‌عدالتی و فقر چه نسبتی با سیاست و مدل‌های حکومتی برقرار می‌کند؟ آیا برای مبارزه با فقر، فایده‌گرایانه‌تر آن نیست که به جای اثرگذاری بر اجتماع در پی اثرگذاری بر سیاست باشیم؟

اگر شما می‌توانید به سیاست دولت‌ها، به شیوه ای که فقر شدید را کاهش می دهد، تآثیر بگذارید، من می‌گویم به دنبال آن بروید. اما  برای بسیاری از مردم، احتمال خیلی کمی برای تغییر سیاست دولت وجود دارد. به عبارت دیگر، هر کسی که پول برای بخشیدن دارد یعنی هر کسی که چیزهایی را که به آن‌ها نیازی ندارد، می خرد، می تواند برای کاهش فقر جهانی، کاری بکند. البته شما می‌توانید هر دو را انجام دهید؛ هم به سازمان‌های غیر دولتی مؤثر کمک کنید و همزمان به سیاست دولت کشورتان نیز تأثیر بگذارید.

 

آیا نگرش شما در زمینه‌ی مبارزه با فقر وامداراندیشه برابری است؟ سوسیالیسم چقدر بر نظریه‌ی شما تاثیر داشته؟

هیچکدام. من سوسیالیست نیستم و فکر نمی‌کنم که برابری ثروت و یا برابری واردات، امکان‌پذیر باشد و یا حتی پسندیده باشد اگر چه، من فکر می‌کنم که ثروت و فقر گسترده و بزرگ درست نیست. هدف من کاهش آزارها و افزایش شادی‌ها است، نه به دست‌آوردن برابری.

 

شما درباره اخلاق زیستی هم تاکیدات فراوانی دارید. بزرگ‌ترین دریاچه آب شور جهان در کشور ما (دریاچه ارومیه) قرار دارد. تاکنون، دو سوم از این دریا خشک شده و کارشناسان می‌گویند یک سوم بعدی نیز به سرعت خشک خواهد شد. اگر دریاچه ارومیه خشک شود، 13 میلیون نفر آواره می‌شوند و منطقه آذربایجان به بیابان نمک تبدیل می‌شود. می‌خواستم بپرسم از نظر شما وظیفه‌ی انسانی ما در برابر این پدیده چیست؟

متاسفانه من در این زمینه، به قدر کافی اطلاعات و تخصص ندارم. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که اگر جلوگیری از تراژدی به این بزرگی امکان‌پذیر است، حتما باید انجام شود.

 

در سال 1382 در کشور ما ایران، زلزله‌ای شدید رخ داد که باعث مرگ هزاران انسان شد. پس از این واقعه‌ی طبیعی سیل کمک‌های جهانی به ایران سرازیر شد ولی پس از مدتی در میان مصیبت‌زدگان این حادثه احساس فراموش‌شدگی ایجاد شد. گویی ثروتمندان نیکوکار پس از ارضای حس انسان‌دوستی خود در بم (شهر زلزله‌زده در ایران) به دنبال کار خود رفتند و مصیبت‌زدگان را با دردهاشان تنها گذاشتند. نظر شما در مورد جلب توجه ناگهانی به بخشی مصیبت زده از دنیا (در این مورد سومالی) و سپس فراموشی ناگهانی آن چیست؟ آیا این گونه برخوردها، دردهای بشرِ آسیب‌دیده را افزایش نمی‌دهد؟ آیا پروژه‌ای بودن مبارزه با فقرجهانی یک آسیب برای آن نیست؟

متأسفانه این گاهی اتفاق می‌افتد. وقتی بلایی روی می‌دهد، در ابتدا در تلویزیون و روزنامه ها نوشته تبلیغات می‌شود و مردم سخاوتمندانه عمل می کنند؛ اما، کمی بعد رسانه‌ها دیگر مساله را پوشش نمی‌دهند و مردم نیز، آن را به فراموشی می‌سپارند. من فکر نمی‌کنم تنها زمانی باید مردم کمک کنند که یک مصیبت ناگهانی اتفاق می‌افتد. کمک کردن تنها برای زمانی نیست که فاجعه ناگهانی روی داده است. هزاران کودک، روزانه از فقر اجتناب‌پذیر و عوامل وابسته به فقر، جان خود را از دست می‌دهند و احتمالا  تعداد بیشتری، روزانه به دلیل فقر می‌میرند تا به دلیل زلزله و .... ما باید شرایط را تغییر دهیم تا این اتفاق نیافتد و تغییر شرایط، تأثیرگذارتر و با ارزش‌تر از کم‌رنگ کردن فاجعه است.  

 

انسان امروز به سوی اخلاق گام برمی‌دارد یا به سمت بی‌اخلاقی؟

در حالت کلی، من فکر می کنم ما به سمت اخلاق در حرکت هستیم. ما دیگر نژادپرستی  را که برای قرن‌ها نرمال بود نمی‌پذیریم. ما اکنون نسبت به گذشته در مورد رنج حیوانات، بیشتر نگرانیم، اگر چه مایه تأسف است که ما هنوز رنج های بزرگی به جانوران، تحمیل می‌کنیم. ما در حال دور شدن از آداب وحشیانه گذشته، مثل شکنجه و تنبیه‌های شکنجه‌گرانه هستیم. ملاحظه کنید، برای مثال، دیگر سنگسار کردن یک زن به دلیل ارتکاب بی‌عفتی، مورد قبول نیست.  این موضوع، امروزه در بسیاری از جهان غیر قابل تحمل است و من امیدوارم که به زودی در همه جهان غیر قابل تحمل باشد.[ صبح آزادی ]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی