بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنوع قومی» ثبت شده است

اصغر زارع کهنمویی – انصاف: طرح انتقال پایتخت بلاخره در مجلس شورای اسلامی مطرح شد. امنیت، محیط زیست، ترافیک، زلزله، بحران‌های اجتماعی و سیاسی از جمله ضرورت‌های طرح این بحث است. به نظر می‌رسد این‌بار اراده‌ای جدی در نظام جمهوری اسلامی برای حل این معضل بزرگ وجود دارد معضلی که رفته رفته بصورت تصاعدی گسترده‌تر می‌شود.

سخن من در این مجال، بحث درباره این ضرورت‌ها نیست. من می‌خواهم به یکی دیگر از دلایل اصلی ایجاد این بحران اشاره کنم. اگر «مهاجرت» اصلی‌ترین عامل ایجاد بحرانِ تهران باشد، در توالی آن بحران یا مساله دیگر جامعه ایران رخ‌نمایی می‌کند و آن مساله «قومیت» است. برج آزادی تهران، شاهد بزرگِ فاجعه است. مهاجران تهران یا کارگرند یا دانشجو، یا سرمایه‌گذار یا سیاستمدار، یا فرهنگی‌اند یا هنرمند. تهران کعبة آمال کسانی است که در دیار خود نمی‌توانند به آمال خود برسند بنابراین رهسپار تهران می‌شوند. در بازخوانی دلایل مهاجرت اما، بیش از هر دلیل دیگری، بلافاصله به مساله قومیت می‌رسیم. «قومیت» و «مهاجرت» چنان به هم پیوسته‌اند که گویی همزاد هم‌اند. با بررسی آمارهای رسمی، بیشترین مهاجران تهران را قومیت‌ها تشکیل می‌دهند و مهاجران منطقه آذربایجان بخصوص آذربایجان شرقی در صدر آن نشسته‌اند.

  • اصغر زارع کهنمویی

دانش شناخت انسان

انسان را موجود ناشناخته خوانده‌اند. پیچیدگی‌های مطالعه این موجود زمانی عریان می‌شود که او را اجتماعی و مدنی بخوانیم. کشف رمزگونه‌ی رازهای بی‌شمار این موجود، ابزاری فراتر از خرافه‌گویی‌ها و البته دقیق‌تر از غیب‌گویی‌هایی می‌خواهد که گاه طرفداران  و معتقدان بسیار دارد. بازگشایی رمزهای سر به مهر انسانِ اجتماعی – سیاسی، دانشِ آکادمیک می‌طلبد. دانش شنخات انسان، نه جامعه‌شناسی و نه فلسفه و نه روانش‌شناسی است؛ ترکیبی از همه این‌ها است رشته‌ای بین‌رشته‌ای که می‌خواهد جعبه سیاه انسان اجتماعی را بخواند.

انسان‌شناسی ایرانی، پروژه‌ای به قامت یک قاره

انسان‌شناسی برای جامعه ما زمانی حیاتی‌تر، ضروری‌تر و البته سخت‌تر جلوه می‌کند که بپذیریم انسانِ ایرانی، هویت یکسانی ندارد. هویت انسانِ اجتماعی در ایران، چنان متنوع و رنگارنگ است که شناخت و فهم آن به اندازه همه پروژه‌های انسان‌شناسی یک قاره وسیع وقت و انرژی می‌برد. اما متاسفانه انسان‌شناسیِ ایرانی نحیف است و توان تبیین انسانِ ایرانی و قدرت پیگیری این پروژه حجیم و بزرگ را ندارد.

  • اصغر زارع کهنمویی