بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدم خشونت» ثبت شده است

به‌ باور من، مهمترین جنایت بشری را نخبگانی مرتکب می‌شوند که خوب می‌فهمند و حتی احساس مسوولیت هم می‌کنند و حتی از «وضعیت» حاضر نیز رنج می‌برند اما چون «می‌ترسند» سخن نمی‌گویند. ترسوها، بزرگترین خائنان بشریت‌اند. هرچه ترسوتر، خائن‌تر.
ترس نخبگان البته گونه‌های مختلفی دارد. یکی از آنها هراس از متهم‌شدن به نارواها است. من وقتی نخبگان بسیاری را برای ننوشتن و سخن نگفتن و ساکت بودنشان (در اوج رنج) سرزنش می‌کنم، هراس بسیار فربه‌ای را از اتهامات متنوع مطرح می‌کنند. آنها می‌ترسند به چیزهایی متهم شوند که واقعا آنگونه نیستند، اتهاماتی که می تواند بخشی از هستی آنها را به خطر بیاندازد.

  • اصغر زارع کهنمویی

رادیکالیسمبه راستی این سوسک‌های کثیف که جهان را اینچنین آلوده کرده‌اند از کجا می آیند؟

توضیح: یادداشت حاضر، زمستان 88 چهار سال پیش از ظهور گفتمان اعتدال در سپهر سیاسی کشور و در اوج نمایش قرائت‌های افراطی، نوشته شده است. نویسنده در این یادداشت صراحتا بر ضرورت گرایش به‌ اعتدال و برائت از رادیکالیسم تاکید می‌کند همان رویکردی که بعدها به گفتمان کلان دولت فعلی بدل شد.

***

«تنها یک راه وجود دارد؛ باید لیبرال/سوسیالیست/کمونیست/طالب/جندالله/دموکرات/... بود تا جهان را اصلاح کرد.» این سرطان عصر جدید جهان است؛ هر کسی که برای اصلاح جهان، پای جلو می‌نهد، جهان را یکسره، همرنگ نحله خویش(!) می‌خواهد، غافل از اینکه وضعیت ناآرام جهان، مولود این نگرش مطلق‌گرایانه است. رادیکالیسم نه خود مکتب نیست اما ویروس کشنده همه نحله‌های فکری است. بیش از دو سده است که سران جهان، چکمه افراط پوشیده‌اند و برای یکسان‌سازی بشر، جهاد می‌کنند.

سوسیالیسم، شعارهای خوبی می‌داد. از پایان رنج بشر سخن می‌گفت، اما وقتی بر اریکه نشست، اختاپوس رادیکالیسم چنان بر پیکره‌اش سایه افکند که به‌جای پایان رنج‌های انسان، سر از گولاک درآورد. گولاک فرزند سوسیالیسم نبود، مولود تلخ رادیکالیسم بود که بر گرده سوسالیسم نشسته بود.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی - بازتاب: سومین دوشنبه ماه ژانویه، روز بزرگی برای آمریکا است، روزی برای تعظیم به یکی از بزرگترین اسطوره‌های جهان‌وطنی معاصر. سنت «ذکر و ذاکریان» برخلاف شرق،‌ در غرب خیلی اقبال ندارد. آمریکایی‌ها عادت ندارند، تقویم خود را به‌نام بزرگداشت قهرمانان تاریخی خود، قرمز کنند. تعطیلات ملی در این کشور بسیار کم اما بسیار خاص هستند. یکی از این روزهای بزرگ، به تولد مردی اختصاص دارد که به‌گفته‌ی خودش، سفیدپوستان، پدران سیاه او را با زنجیر به آمریکا برده بودند تا آنان را برده خود سازند. او بعدها به آمریکایی‌های سفید فهماند که زنجیر پیوندی است میان آنان؛ سفیدهایی که از زنجیر اربابان اروپایی رهیدند و سرزمین خود را وانهادند، بلافاصله، رنگین‌پوستان را در سرزمین اجدادی‌شان زنجیر کردند و به‌زور به خاک جدید بردند تا تمدن جدیدی را بر پایه دوگانه «ارباب‌_ برده» بناگذارند. بعدها اما قهرمان به این جامعه دوگانه فهماند که تمدن جدید با دوگانة تبعیض، ره به کامیابی نمی‌برد. باید روزی این صحابه‌های زنجیر، کنار هم و نه برابر هم بنشینند تا ابرتمدن تاریخ معاصر بشر را بسازند.

  • اصغر زارع کهنمویی